17 تير 1398 - 11:51
بررسي تبعات راهبردي كاهش تعهدات برجامي ايران و سناريوهاي پيش‌روي اروپا

بازگشت به سياست چماق و هويج

مطابق بند ۳۶ برجام، جمهوری اسلامی ایران حق دارد در صورت نقض تعهدات طرف مقابل، تعهدات برجامی خود را به صورت کلی یا جزئی متوقف کند.
نویسنده :
حنيف غفاري
کد خبر : 3389

پایگاه رهنما :

عبور ذخاير اورانيوم غني سازي شده جمهوري اسلامي ايران از سقف 300 كيلوگرم (سقف تعيين شده در برجام)، مولد مباحث تازه‌اي در حوزه سياست خارجي كشورمان بوده است. واقعيت امر اين است كه اقدام هوشمندانه اخير جمهوري اسلامي ايران، پيام قاطعانه‌اي را به طرف مقابل، آن هم حدود يك سال پس از خروج ترامپ از برجام مخابره كرده است. اين تصميم هوشمندانه و قاطعانه در حالي اعلام شد كه طي يك سال اخير، تروئيكاي اروپايي نه تنها اقدامي در راستاي احياي برجام و منافع ملت ايران صورت نداد، بلكه با بازي مستقيم خود در زمين دولت ترامپ، زمينه را براي مهار هم‌زمان قدرت «هسته‌اي»، «موشكي» و «منطقه‌اي» كشورمان فراهم كرد. مطابق بند 36 برجام، جمهوري اسلامي ايران حق دارد در صورت نقض تعهدات طرف مقابل، تعهدات برجامي خود را به صورت كلي يا جزئي متوقف كند؛ از اين رو اقدام اخير جمهوري اسلامي ايران از پشتوانه‌اي كاملاً حقوقي و فني برخوردار است. با اين حال پرسش اصلي اينجاست كه چنين اقدام (و اقدامات آتي مانند عبور ايران از مرز 130 تني توليد آب سنگين و افزايش درصد غني‌سازي اورانيوم فراتر از مرز 3/67 درصد) مولد چه رفتارهايي از سوي طرف مقابل (به صورت خاص اتحاديه اروپا) خواهد بود؟ در اين باره نكاتي وجود دارد كه لازم است به آن توجه شود:

هدايت بازي «مقصريابي» از سوي اروپا
بدون شك يكي از اقداماتي كه اتحاديه اروپا و به ويژه تروئيكاي اروپايي طي روزهاي آتي صورت خواهند داد، بازي مقصريابي (Blame Game) عليه كشورمان است. بر اساس اين بازي، اتحاديه اروپا تلاش خواهد كرد تا واكنش جمهوري اسلامي ايران به بدعهدي خود و ايالات متحده را به مثابه «كنش ايران» تعبير كرده و در نتيجه ايران را مقصر تشديد وخامت اوضاع موجود معرفي كند. در اينجا تأكيد مي‌شود كه عبور ذخاير اورانيوم غني‌سازي شده جمهوري اسلامي ايران از مرز 300 كيلوگرم، پيام جديت جمهوري اسلامي ايران در برداشتن گام‌هاي بعدي را به طرف مقابل (به صورت خاص تروئيكاي اروپايي) مخابره كرده است. يكي از اصلي‌ترين تلاش‌هاي اتحاديه اروپا طي روزهاي آتي، تلاش براي وادارسازي جمهوري اسلامي ايران به توقف روند فعلي خواهد بود. در اين راستا اتحاديه اروپا سه اقدام را صورت خواهد داد:
1‌ـ افزايش رفت و آمد مقامات اروپايي به ايران؛
2‌ـ ارسال سيگنال‌هاي تهديد آميز به ايران از جمله تهديد به وضع تحريم‌ها؛
3‌ـ بزرگنمايي كاذب درباره ساختار اينستكس و طرح ادعاي جديت اروپا در حفظ برجام.
بدون شك، تنها راه مواجهه با اين بازي هدفمند اتحاديه اروپا، اصرار بر كاهش تعهدات جمهوري اسلامي ايران مطابق سند برجام و تبيين بدعهدي‌هاي كشورهاي اروپايي در قبال برجام طي سال‌هاي اخير (به ويژه پس از خروج كاخ سفيد از برجام) است.  از سوي ديگر، طرح دوباره موضوع «غني‌سازي صفر درصدي ايران» از سوي مقامات آمريكايي نشان مي‌دهد بايد گارد بسته و سختي را مقابل هر گونه زياده‌خواهي طرف آمريكايي و اروپايي در نظر گرفت. بدون ‌شك، جمهوري اسلامي ايران بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب در قبال مسائل ناموسي كشور كمترين باج و امتيازي به طرف مقابل نخواهد داد. بديهي است در اين خصوص، وزارت امور خارجه و دستگاه ديپلماسي كشورمان وظيفه مهمي بر دوش دارد. لازم است مصاديق اقدامات ناكافي اروپا به صورت جدي و رسمي از سوي ما تبيين شود. بدون شك در اين معادله، مخاطب جمهوري اسلامي ايران تنها ملت ايران نخواهد بود، بلكه افكار عمومي دنيا، بايد در جريان چنين بدعهدي‌ها و ناكافي بودن اقدامات اروپا در حفظ برجام قرار بگيرند. در اين صورت، پروژه مشترك ضد ايراني ايالات متحده آمريكا و اتحاديه اروپا به بن‌بست خواهد رسيد.

تبعات حقوقي و راهبردي اقدام قاطعانه ايران 
همان گونه كه تأكيد شد، گام برداشته شده از سوي جمهوري اسلامي ايران در مورد توقف بخشي از تعهدات خود در برجام، نه تنها در تعارض با متن و سند برجام قرار ندارد، بلكه منتج به انهدام قطعات بزرگ پازل مشترك «آمريكايي‌ـ اروپايي» عليه كشورمان خواهد شد. در چنين شرايطي، سه كشور اروپايي (آلمان، انگليس و فرانسه) سعي دارند با تكيه بر ساختار حداقلي، قطره‌چكاني و مبهم اينستكس و استفاده از بازوان رسانه‌اي و تبليغاتي خود در غرب، جمهوري اسلامي ايران را درباره توقف تصميم اخير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان تحت فشار قرار دهند؛ بنابراين اقدام اخير جمهوري اسلامي ايران از دو منظر «حقوقي» و «راهبردي» قابل تفسير است. با اين حال بعد راهبردي موضوع، به مراتب از بعد حقوقي آن ارجحيت و اهميت بيشتري دارد. در وهله اول، اقدام اخير جمهوري اسلامي ايران، مانع از چينش پازل مشترك ضد ايراني واشنگتن و تروئيكاي اروپايي خواهد شد. چينش اين پازل مشترك و خطرناك از ابتداي سال 2017 ميلادي، يعني از زمان حضور ترامپ در كاخ سفيد آغاز شد. در آن زمان، «ترزا مي» نخست‌وزير انگليس و «امانوئل مكرون» رئيس‌جمهور فرانسه نقش محوري و پررنگي در تعريف اين نقشه مشترك ايفا كردند. «برجام دفرمه شده»، «حفظ تعهدات هسته‌اي ايران»، «خروج آمريكا از برجام»، «مهار قدرت موشكي ايران» و «متزلزل كردن قدرت منطقه‌اي ايران» اجزا و قطعات كلان اين پازل را تشكيل مي‌دهند. تاكتيك‌هاي مقطعي و اخم و لبخندهاي هدفمند مقامات اروپايي و تأخير هدفمند سه كشور آلمان، انگليس و فرانسه در راه‌اندازي سازوكار مالي ويژه (اينستكس) نيز اجزاي كوچك اين پازل هستند.

لزوم تقويت گفتمان اقتدار در سياست خارجي كشور
نكته بعدي به تقويت «گفتمان اقتدار» در حوزه سياست خارجي كشورمان مربوط است. گفتمان صحيح سياست خارجي بارها از سوي رهبر معظم انقلاب در قالب «سياست خارجي انقلابي» مطرح شده است. به اين معنا كه سياست خارجي بتواند حداكثر منافع ما را تأمين كند؛ بنابراين بايد كاملاً مقتدرانه با طرف مقابل سخن گفت و آنها را بابت عدول از تعهدات بين‌المللي خود تحقير كرد. اين قاعده در قبال رفتار اخير اروپا نيز صادق است. عقلانيت سياسي و اقتدار ملي ايجاب مي‌كند جمهوري اسلامي ايران بر مسيري كه به تازگي براي كاهش تعهدات برجامي خود در پيش گرفته است استوار باشد. اگر رفتار اروپا در ويترين سياست خارجي ما قرار بگيرد و مردم و رسانه‌ها در مورد آن قضاوت كنند، همه متوجه مي‌شوند كه چهره واقعي اتحاديه اروپا چگونه است. بدون شك، نظام و ملت ايران نه تنها در برابر كارشكني‌هاي ايالات متحده آمريكا سخت‌ترين واكنش را نشان خواهند داد، بلكه در مواجهه با اتحاديه اروپا نيز رصد دقيق و هوشمندانه‌اي از رفتار طرف مقابل دارند و جايي براي فريبكاري و نيرنگ طرف مقابل باقي نخواهند گذشت.  

بازي را از حوزه ديپلماسي پنهان خارج كنيم
يكي ديگر از اقداماتي كه اتحاديه اروپا عليه جمهوري اسلامي ايران طي روزهاي آتي و همگام با توقف بخشي از تعهدات برجامي كشورمان صورت خواهد داد، هدايت بازي با محوريت «ديپلماسي پنهان» است. به عبارت ديگر، طرف اروپايي سعي خواهد كرد پيام‌هاي مخفيانه‌اي را با هماهنگي ايالات متحده آمريكا و شخص مايك پمپئو، وزير امور خارجه اين كشور به جمهوري اسلامي ايران منتقل كند. نبايد فراموش كرد كه تروئيكاي اروپايي در حوزه «ديپلماسي پنهان» تاكنون امتيازات زيادي از ديگران گرفته است؛ هر چند كه كمترين امتيازي را در اين خصوص نمي‌دهند. يكي از اقداماتي كه بايد از سوي وزارت امور خارجه كشورمان صورت بگيرد، خارج كردن بازي از حوزه «ديپلماسي پنهان» و «تغيير زمين بازي» در مواجهه با اتحاديه اروپاست. بدون شك اتحاديه اروپا در حوزه ديپلماسي رسمي و حتي ديپلماسي عمومي (ديپلماسي رسانه‌اي) قدرت مانور چنداني در مقابل كشورمان نخواهد داشت؛ زيرا تروئيكاي اروپايي يكي از متهمان ايجاد وضعيت موجود محسوب مي‌شود. 
 
تركيب «تهديد» و «تشويق» در بازي تاكتيكي اروپا عليه ايران
اتحاديه اروپا سعي دارد در راستاي هدايت بازي برجامي خود در قبال ايران، تركيبي از روش‌هاي «تشويقي» و «تنبيهي» را به كار بگيرد. اين موضوع در مواضع مقامات اروپايي به صورت كامل به چشم مي‌خورد. با اين حال، ميان گزاره‌هاي تنبيهي و تشويقي آنها نيز توازني وجود ندارد! «ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت»، «استناد به مكانيسم ماشه در برجام» و «خروج اروپا از توافق هسته‌اي» تاكنون از سوي مقامات اروپايي و در قالب گزاره‌هاي تهديدآميز مطرح شده است. در مقابل، مقامات اروپايي از گزاره‌هاي تشويقي مبهم مانند «لزوم حفظ برجام» و «لزوم بهره‌مندي ايران از مزاياي توافق هسته‌اي» سخن گفته‌اند. بدون شك مهم‌ترين اقدامي كه در مواجهه با اين رويكرد سينوسي و البته هدايت شده بايد صورت داد، «استواري جمهوري اسلامي ايران بر سر مواضع اخير» خود و كاهش تعهداتش مطابق سند برجام است. توقف كاهش سطح تعهدات جمهوري اسلامي ايران در برجام، به ويژه در برهه‌اي كه اتحاديه اروپا اساساً گامي عيني در مورد خريد نفت ايران و گشايش كانال اعتباري معتبر و گسترده صورت نداده است، خطايي راهبردي محسوب مي‌شود. 
منبع: بصیرت

ارسال نظرات